بنام خدا
|
||
|
||
|
||
خبرنگار امرداد - میترا دهموبد : | ||
نميدانم به «كوچهبيوک» رفتهايد يا نه. اصلا شايد اهل كوچهبيوک باشيد. به هر روی سخن اين بار امرداد، پيرامون كوچهبيوك است. جايي كه اينروزها در دل شهر يزد جاي دارد و ديگر خبر چنداني از زمينهای كشاورزي و زراعی پيرامونش نيست. بر روي آن زمينها، خانهها، سبز شدهاند اما به هر روي هنوز هم بافت كهنسال كوچهبيوک را ميتوان درون محله ديد. يكي از آن چيزهايی كه بخشی از شناسنامهی كوچهبيوک است، آتشكدهی كهنسال و ديرينهاش، است.
به گفتهي افلاتون يزداني كه هم موبد است و هم فرنشين(:رييس) انجمن زرتشتيان كوچهبيوك، به هنگام بازسازي آتشكده كه چند سال پيش انجام شده، تلاش شده تا مرمتها، به ديرينگي و سپندينگي آتشكده، آسيبي نرساند. در واقع اين آتشكده پس از مرمت، همان آتشكدهي ديرين است با در و ديواري كه دستي بر آن كشيدهاند و گرد و خاك گذر زمان را از آن پاك كردهاند. اتاق آتشي دارد كه «تش مس» درون آن، درون آفريگان، زبانه ميكشد. شاهرخ نميرانيان، آتشبند آتش است. او نگهداري از آتش آتشكدهي كوچهبيوك را بر دوش دارد. البته يك آفريگان نمادين هم در آتشكدهي كوچهبيوك هست كه آتش درونش به جاي چوب از گاز شهري، خوراك ميكند. به گفتهي افلاتون يزداني، تا جايي كه او پرسوجو كرده، كسي از ديرينگي اين آتش هميشهروشن درمهر كوچهبيوك، خبر ندارد و از چگونگي آوردنش به اين آتشكده نيز كسي چيزي نميداند.
از افلاتون يزداني پرسيدم كه كوچهبيوك يعني چه؟ و او گفت: «ميگويند؛ بُيوك به تركي، به معناي بزرگ است و منظور از كوچهبيوك يعني كوچهي بزرگ.» محلهي كوچهبيوك اين روزها بنابر آماري كه فرنشين انجمن زرتشتيانش، داد، ٨٠ خانوار زرتشتي دارد. زرتشتيان هميشه در كنار مسلمانان كوچهبيوكي زندگي ميكردهاند و حسينيه، خط جداكنندهي محلهي زرتشتيان از مسلمانان بودهاست. اما آنگونه كه يزداني ميگفت؛ اين حد و مرزها، اين روزها اندكي به هم ريخته است. با همهي اينها، هنوز هم اگر به كوچهبيوك سري بزنيد آنجا كه ديگر زنان، مكنا يا روسريهاي بزرگ رنگارنگ بر سر دارند و دامنشوالي هستند، حال متفاوتي خواهيد داشت، آنجا همان كوچهبيوك خودمان است، جايي كه مردمانش دري را به لهجهي كوچهبيوكي، سخن ميگويند و پر است از فاميليهاي خداپرستي، يزداني، بختياري، هرمزدياران و... البته تا از آتشكدهي كوچهبيوك دور نشدهايم، بگويم كه بنا به گفتهي يزداني، آتشكدهي كوچهبيوك، افزونبر اينكه جاي نگهداری آتش است، يک مجموعه است، يك مجتمع. پيرانگاه «امان ضامن» و مدرسه «هرمزدياري»، در بخشي از درمهر كوچهبيوك، جاي دارند. با اين حساب، درمهر كوچهبيوك، يك مجتمع ديني، آييني و آموزشي است. به گفتهي يزداني تا چندي پيش، «امان ضامن» پيرانگاهي بود كه پشت درمهر، ديوار به ديوار درمهر بود. اما اكنون چندسالي است كه اين ديوار برداشته شده و پيرانگاه امان ضامن هم بخشي از آتشكده شده است. البته ساختمان جداگانهاي دارد و از دهش يكی از همكيشان و به ياري انجمن، هنوز هم برپاي است و جاي زيارت است و شمع روشنكردنهاي باورمندانش. و امـا مـدرســـهي هرمزدياري؛ اگر نگاهي بر سـنگنوشتهي اين مدرسه بيـندازيد خواهيد ديد، آمده كه؛ به خواست انجمن فرزانگان زرتشتي هندوســتان و از دهش و ســرمايهی هرمزديار شهريار بــمان برخوردار كوچهبيوكي و همسرش، اين مدرسه، بنايش در سال ١٢٦٩ خورشـيدي، پــايـان يافــته است. با يك جمع و تفريق ساده روشــن است كه مدرسهي هرمزدياري، ١٢٠ سال، سن دارد، مدرسهاي كه مسلمان و زرتشتي در آن، در كنار هم درس ميخواندهاند. چيزي نزديك به سيواندی سال است كه ديگر اين مدرسهی پسرانه از شور و حال گذشتهاش افتاده است اما همچنان به راه است. آن روزها كه كاربرياش، مدرسه بود، پسران محله تا پايان مقطع دبستان را در همين مدرسه ميگذراندند. افلاتون يزداني، گذري به روزگار خوش دانشآموزي خودش زد و گفت: «رستم يزداني، آموزگارمان بود، آموزگاري كه از پايهي اول تا پايهي آخر را تدريس ميكرد، همه دانشآموز او بوديم.» يزداني به ترتيب از آموزگاران ديگري كه هريك پس از رستم يزداني، آموزگاري اين مدرسه را بر دوش داشتهاند، نام برد: شيخزاده، اردشير يزداني، برزو، شاهپور دينياريان و... هرچند اين روزها، مدرسهي هرمزدياري مدرسه نيست اما از تكاپو نيفتاده است، تالار بزرگ و تاقضربي اين مدرسه كه فصل گرما، كلاس درس بچهها بود، اين روزها جايش را به يك كتابخانه داده است، كتابخانهي محلهي كوچهبيوك. راستي دفتر انجمن زرتشتيان كوچهبيوك هم در يكي از كلاسهاي اين مدرسه، جا خوش كرده و نشستهاي اين انجمن كهنسال كه از سال ١٣٢٤، داير است، چند سالي است كه در همين مدرسه، تشكيل ميشود. كوچهبيوك، يك مدرسهي دخترانه هم داشتهاست، مدرسهاي به نام «فروغي» كه از سال ١٣٤٣، مدرسهي دختران اين محله بوده است. زمين مدرسهي «فروغي» از آن «شاهوير فروغي» است كه با سرمايهي انجمن، ساخته شده است. اين مدرسه را انجمن اداره ميكرده تا اينكه، چندي زير نظر آموزش و پرورش اداره ميشود. اما اين روزها باز هم دست انجمن است. به گفتهي يزداني، انجمن تلاش بسياري كرد تا اين مدرسه را كه آموزش و پرورش به حال خود رها كرده بود، باز گيرد. يزداني گفت: «نزديك به ١٠ ميليون تومان، در مدرسهاي كه دو دستي داده بوديم به آموزش و پروش تا دانشآموزان در آن درس بخوانند، هزينه شده است تا باز هم اندكي بر سر پا بايستد. ويرانه شده بود، شير آب، گاز، كنتور برق و... را تاراج كرده بودند اگر دير به هم جنبيده بوديم، درش را هم ميبردند.» اين روزها اين مدرسه، جايي شده براي برگزاري كلاسهاي ديني در پايان هفتهها، كلاسهاي شاهنامهخواني، آموزش موسيقي و بازيهايی همچون پينگپنگ و فوتبالدستي. برويم سراغ آب و آبانبار؛ آبانبار خداپرست و آبانبار فرودگ(آبانبار سفيد)، آبانبارهايي هستند كه كوچهبيوكيها، به ياري آب قناتي كه در آن، جريان داشته، نيازهاي خانگي و آب مورد نياز براي كشتوكار در زمينهاي زراعي پيرامون محله را از آن، تامين ميكردهاند. البته اين دو آبانبار كه روزي روزگاري، آب قناتهاي «طهره» و «خاني» از آنها گذر ميكرده، نيز سرنوشتشان همچون ديگر آبانبارها به خشكي گراييده است. گشـتوگـذارمان در كـوچهبـيوك به تالار اين مـحله، پايـان يـافت، تالار دو اشكوبهي(:دوطبقهي) كوچهبيوك كه بهگمانم خيليها، گذارشان به آن افتاده باشد به ويژه براي باشندگي در آيينهاي عروسي، جشنهاي سدرهپوشي و... به هر روي كوچهبيوك، اينجاست در دل يزد. به يزد كه رسيديد از هركه نشانياش را بپرسيد، نشانتان خواهد داد، محلهي زرتشتينشيني كه هنوز هم ساكنان زرتشتي بسياري دارد. فرتورها از سرور دهموبد است. |
نظرات شما عزیزان:
تاريخ : شنبه 7 آبان 1390برچسب:کوچه بیوک,,
ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب